به هر بهانه می بویمت
به هر بهانه می پویمت
به هر بهانه می بوسمت
به هر بهانه می خواهمت
به هر بهانه بابونه ی کوهی ام
به هر بهانه بر جامه ی بامدادی ت
ءبه هر بهانه آسمان تو ام
به هر بهانه زمین بارانی ت
به هر بهانه همراه راه گم
به هر بهانه سوار افق
در حوالی ی صحرا ها ت
به هر بهانه در شهاب و تماشا
به هر بهانه غبار شیری ی راه
به هر بهانه ی عاشق
به هر بهانه سکوت مداوم فریاد
کجاست این همه تناقض که شعر دیگری می نویسد
به هر بهانه
به
هر
بهانه
به هر بهانه ی می بوسمت
به هر بهانه ی می بویمت
به هر بهانه ی می پویمت
به هر بهانه ی می خواهممت
و هر بهانه
بهانه ی
دیگری ست
No comments:
Post a Comment