Jhumpa Lahiri
MBR
در سال ٢٠٠٩ کتابخانه آمریکا کتابی با عنوان آمریکایی شدن منتشر کرد که شامل نوشته های چهار صد تن از مهاجران بود و به ادبیات مهاجرت می پرداخت
انکار شعر و ادبیات مهاجرت به عنوان یک ژانر ادبی ,انکار این نام ها و اثار ی از نابوکوف, کنراد,ایزابل آینده,آریل دورفمن ,سیمیک و حتا مهاجران و پناهندگانی موقت مثل لورکا و برشت و مانند آن هاست.چارلز سیمک شاعر مهاجر و ملک الشعرای سابق آمریکا می گوید مهاجران/پناهندگان چون هرگز در کشور تازه شان جا نمی افتند آشوب درونی مدامشان را در غنای ادبیات جا می دهند ...و در حالی که ببرخی ها آشوب درونی مهاجر را لعنی می پندارند ,برای نویسنده این یک موقعیت ایده ال است
لاله خدیوی نویسنده ی ایرانی می گوید:من عمیغن معتعقد به قصه گویی مثل شهرزاد هستم و سیمیک در باره ی شاعران نیز همین اعتقاد را دارد
جومپا لاهیری قصه نویس هندی در پاسخ به پرسشی در باره اهمیت قصه مهاجرت می گوید
من نمی دانم که قصه ی مهاجرت را چگونه توجیه کنم .نویسندگان همیشه تمایل داشته اند تا درباره جهان هایی که از آن آمده اند بنویسند و اتفاقن بسیاری از نویسندگان از نقاط مختلف جهان به جایی که زندگی می کنند آمده اند و این گاهی با انتخاب آنان بوده و یا نیاز و شرایط ایجاب می کرده و بر آن مبنا هم در باره ی آن تجربیات نوشته اند . اگر برخی کتاب ها را باید قصه مهاجرت بخوانیم بقیه ی کتاب ها را چه می نامیم؟قصه ی بومی؟ قصه ی پاکدینان؟این تقسیم بندی با من توافق ندارد . با توجه به تاریخ ایالات متحده ,همه ی قصه های آمریکایی جزو قصه ی مهاجرت دسته بندی می شوند .هاتورن درباره ی مهاجران می نویسد .و همین طور ویلا کاتر. از آغاز ادبیات ,شاعران و نویسندگان روایت ها شان را بر مبنای مرز های عبوری گذا شته اند ,بر مبنای سرگردانی, تبعید ,دیدار
فرای آشنایی ها. بیگانه در شعر حماسی و رمان ها یک کهن الگو ست و تنش میان خود بیگانگی و همنوعی و همگانگی
یک زمینه ی اساسی است
از بررسی کتاب نیویورک تایمز
No comments:
Post a Comment