فرامرز سلیمانی
لحظه های پریشان پنجره-١
:
می بری شان
گرده های عاشق
که پا های زنبوران
بر دیوار گل ها شان می نویسند
یا میوه های بهاری ی باغ عسل
در چشمه های انگبین
که آوازی پریشان
در فرا ق سر می دهند
می بری شان
و شب
پریشان می شود
فریفته ی معصومیتی پری وارند
یا معصومیتی پری وا ر را
می فریبند
وقتی می بری شان
تا باغ
تا بهار
No comments:
Post a Comment