" هفت وربع کم بعداز ظهرشنبه 10 آذر 1341-اول دسامبر1962".
ازکی تا حالا خانم این قدر دقیق شده اند، نمی دانم. جلال خوبم، کاکای خودم، دلم دیگرواقعا برایت تنگ شده والان که این کاغذ را می نویسم توی رختخواب نشسته ام.....
جمعه شب بادکتر عابدی رفتم خانه ی ملکی (رضا) جماعت جمع بودند....مثل همیشه زن ها یک طرف ومرد ها یک طرف وبخور بخوروداستان های شوخی آقای ملکی که یکی از آنها خوب بود : " تافت " می دانی دوایی است که زن ها به سرشان می پاشند.در اعلان تبلیغاتی می نویسند : " تافت " تورنامرئی است که
موهای شما را به یک حالت نگه می دارد" .یک رشتی یک صندوق " تافت " خرید وبرد کنار دریا وبه دریا پاشید.! پرسیدند، چه می کنی؟ گفت ماهی می گیرم، البته باتور نامرئی !....ص-181-جلدسوم.
Jalal says one of their fellow citizens who saw a commercial about the hair spray : Taft ,as the unseen net for hair, bought a box of that hair spray and sprayed them on the sea .Someone who was passing by asked him :What are you doing?
The guy said I am fishing with the unseen net
....اما از حال ما وبرنامه ی خانواده ی محترم بخواهی ....اول از اوضاع مملکت بنویسم. خبر مهم در این دنیای وانفسا عبارت است ازتقلیل هزینه ی زندگی ومثلا " نان " یا لغوِ تیتر دکتری آنها که پزشک نیستند یا معافی مشمولین نظام وظیفه ویا حذف اسامی فرنگی از تابلوی مغازه ها، چون هیچ مشکلی نیست که حل نشده باشد این بایستی به جزئیات برسند. ص 593
سوآلی که برای من مطرح شد : ایراد به حلِ این مسائل به قولِ ِ نویسنده جزیی، چه مشکلی از مشکلات کلی کشور را حل می کرد ؟
No comments:
Post a Comment