Friday, January 24, 2014

A*SH*N*A:MAZYAR NEYESTANI

مازیار نیستانی Maziyar Neyestani
٢٤ اوت ١٩٨١
قرارگاه های ناخوشی:
مازیار نیستانی
بازجو


جيغ كشيد
امروز
درختي كه در خيابان چاقو خورده بود

- تو هنوز عاشق اين ديوونه بازيايي !؟

آرام
آرام
از پله‌ها بالا آمد
مثلثي كه براي ضلع سوم‌اش مي‌گريست
مست بود و مي‌گفت:
فاجعه‌اي در راه است
جاده پيچ‌اش درد مي‌كند
و مادربزرگ براي همه‌ي ما
دستمال‌هايي پر از تنهايي نيچه فرستاده است

- تو به اين خرافات اعتقاد داري!؟

No comments:

Post a Comment