Shokooh Mirzadegi شکوه میرزادگی
سده
شعری از شکوه میرزادگی
کدام سده
از حافظه ی کيهانی من گذشته ای
که اسم شب را نمی دانم
و ميان مهربانی و آتش سرگردانم؟
در کدام جاده ی کهکشان
نوازشم کرده ای
که تا ابد در عطر ستاره غوطه می خورم؟
***
شب آتش است امشب
مِه می پوشم و
در خواب های خوش ات می گردم؛
ـ باغ خدايان است
يا گذرگاه سيب و عسل؟ـ
کشمکشی است
ميان خورشيد و ماه
بلور آتش می ريزد
بر شب
و موج پا می کوبد بر ساحل
***
ميان بوسه ماهی و آب
مرا به خانه ی آتشفشان ببر
***
*از مجموعه شعر وقتی که سنگ عشق می خوریم
http://www.savepasargad.com/2012-Jan/sadeh-shokoohmirzadegi.htm
شعری از شکوه میرزادگی
کدام سده
از حافظه ی کيهانی من گذشته ای
که اسم شب را نمی دانم
و ميان مهربانی و آتش سرگردانم؟
در کدام جاده ی کهکشان
نوازشم کرده ای
که تا ابد در عطر ستاره غوطه می خورم؟
***
شب آتش است امشب
مِه می پوشم و
در خواب های خوش ات می گردم؛
ـ باغ خدايان است
يا گذرگاه سيب و عسل؟ـ
کشمکشی است
ميان خورشيد و ماه
بلور آتش می ريزد
بر شب
و موج پا می کوبد بر ساحل
***
ميان بوسه ماهی و آب
مرا به خانه ی آتشفشان ببر
***
*از مجموعه شعر وقتی که سنگ عشق می خوریم
http://www.savepasargad.com/2012-Jan/sadeh-shokoohmirzadegi.htm
No comments:
Post a Comment