Tuesday, August 6, 2013

GHAMAR:SOUND OF KINDNESSقمر:آوای مهربانی

فرامرز سلیمانی 
آوای مهربانی 
برای هزار دستان آواز:قمر 
:
بر ابریشم صدا ش 
نقش هزار دستان می خواند 
سوار موج می شود 
طیف رنگین عاطفه اش 
به زخمه ی عشاق 
پاسخی سزاوار می گیرد 
وقتی حجاب از حنجره اش می افتد 
جامی حجاب بر تن دارد 
لبها به پرده ی عشاق می لرزد 
بر لب جام می ریزد 
لبان ساقی 
تا که تاریکی را به سحر آواز دهد 
ما ترمه را به سحر بردیم 
مرغی به باغ در آمد 
برگ بهار شکل بال شد 
آوای مهربانی فراز شد 
به شاهد شور 
هزار دستان آوازش 
شکوفه می برد بر بال هاش 
بر جان خزان که می خزد 
اندوه قومش 
ایوان کهنه 
به چشمان ارسی ها 
رنگ معرق دا شت 
در ایوان می نشیند 
با تن مهتابی ش 
می پریشد بر حوالی ی شب 
آسوده ایم 
به خط شکسته 
بر کاغذ ابر و باد 
آسوده ایم ما 
آسوده می شود 
گاه که تحریر می کند 
آواز های مفرغی 
به زدودن زنگاری 
بر عقیق آتش 
ابریق و قرع را 
 حجله ی کلام می کنیم 
از بام رباط 
پر می کشد مرغی 
تا درگاه خانه یی 
عاطفه اش 
هاله می شود 
بر بال های رنگین کمان 
رنگین کمان 
بر ابریشم صدا ش 
می رقصد 
تا رنگ یاقوتی ی شب را 
حنجره ی آوازش 
و اگوید 
به آوای مهربانی 
-دی ماه ١٣٦٨-

2 comments:

  1. من مرده ام اما خاطره من، خاطره هنرمن نمرده است...از مصاحبه با قمرالملوک وزیری،کتاب آوای مهربانی، پشت جلد

    ReplyDelete
  2. ...چون گلی عزیزکه لابه لای صفحات کتابی خشک کرده باشند و سال ها بعد هنگام بازبوییدن آن ، عطر همان روزهای خوب را درآن بیابند. از کتاب آوای مهربانی، ص

    ReplyDelete