محمد خلیلی Mohammad Khalili
A*SH*N*A
زاده ی ١٢ شهریور ١٣١٦ بهار همدان
٣ پتامبر ١٩٣٧
...تا آزادی نیز شعر انقلاب است
شعر محمد خلیلی,شعر سالهای پنجاه,شعر سالهای سوکوار است
محمد خلیلی گاه شاعری تصویر گراست
شعر محمد خلیلی شعر جغرافیای خاص است
شعر محمد خلیلی شعر نامهای خاص نیز هست
,فرامرز سلیمانی:شعر شهادت است,موج,تهران ,١٣٦٠
ص ص ٩٩ تا ١٠١
محمد خلیلی در فصول عقیم برودت پشت هزار اندیشه و تصویر به روزهای سرخ رهایی می اندیشد و در عمق زمان نعره می زند
همان , ص ١٣١
کتاب ها
تا آزادی , نیل, ١٣٥٧
ارغوانی,نیل,١٣٥٧
آواز رنگ ها و آفتابگردان
با فه های نگاه
عطر کلمات
هیهات
گر بر دمد زمین نفسش را
وان تاک زار خفته
وان جنگل نهفته به غرقابهای سرد
گر بر کنند شراع زمرد
و آفتاب سرخ تموز
اگر به خون بنشیند
هیهات
از کتاب " با نقره های نگاه ماه
1
رگبار که زد
گلشاخه ها نبودند
خاک بود
که می گریست .
گلشاخه ها نبودند
خاک بود
که می گریست .
2
می خواند
این پرنده ی نوبال
کنار پنجره ی متروک،
دلم هوای دل اش را دارد .
این پرنده ی نوبال
کنار پنجره ی متروک،
دلم هوای دل اش را دارد .
3
شکسته های سفال را
جمع کن
نگاه کن
تا شکل بگیرم .
جمع کن
نگاه کن
تا شکل بگیرم .
No comments:
Post a Comment