بورخس و من
میان راه کرمان و زاهدان در کویر لوت میل بلندی ست که من بورخس را یکبار در آن جا ملاقات کردم بی آن که قرار ملاقاتی در کار باشد . توماری مفصل در دستش بود که مدام می گشود و می بست و با صدایی بلند چیزی می خواند به لهجه ی اسپانیایی دوران طلایی یا چاقو کش های بوئنوس آیرسی .و چون به او نزدیک شدم تومارش را بست و مرا خیره نگریست و خاموش شد و من چون راهم را کشیدم که بروم تومارش را باز گشود و این بار به زبان بلوچی می خواند یا کرمانی و نام او بورخس نبود
Faramarz Soleimani
Borges & I
Between Kerman and Zahedan in Iran,s Lut Desert ,there is a tall tower where I once met Borges without an appointment.There was a Huge scroll in his hand,opening and closing and reading it loud
in Spanish Golden Age accent or of Buenos Aires knife wielders and as I approached him he closed
the scroll staring at me in silence then as I decided to leave he reopened the scroll and this time read it in Baluchi language or Kermani and his name was not Borges
No comments:
Post a Comment