نیما یوشیج ,Nima Yushij
شاعر قرن آیران
---
نیما شناسی
پنجمین ویژه نامه ی فرامرز سلیمانی
مجله موج
پاییز و زمستان ١٣٩٢/٢٠١٣-٢٠١٤
تشخیص و جان بخشی نوعی شکل گفتاری مورد بهره ی نیماست که در ان جانداران و اشیای بی جان و همچنین اندیشه ها ,تجرد ها و مانند آن ریخت و ویژه گی های انسانی و حساسیت های او را به خود می گیرند و با نمایش آفریده های خیالی که کردار و شخصیت انسانی دارند از هوش و شعور و احساسات او بر خوردار می شوند .مارسل پروست نیز در ١٩١٣ نقش بو و
طعم را در ایجاد حافظه و تغییر ماهیت آن را شناخت که برداشتی پیش هنگام از نورو سا ینس مدرن محسوب می شود و
در آمدی بر حسامیزی ها برای یاداوری خلاقانه است .این شگرد شاعری و تالیف را در شعر داروگ نیما که قا صد روزا ن ابری است , و همچنین چندین اثر دیگر او همانند کک کی ,سنگ پشت پیر در کنار رودخانه, آقا توکا,ماخ اولا ,جوی می گرید , می توان یافت که ما در ویژه نامه نیما به زبان انگلیسی بیشتر به آن می پردازیم
این جان بخشی به اشیا و عناصر , و جان باوری نیمایی نشان از عشق او به طبیعت و محشور بودن با ان را دارد که نیز نمادی از تقدیس اشیا و عناصر است که از ذهنیت سا ده و روستایی او در واقعیت و خیال سر چشمه می گیرد و انکار شهر و مظاهر
منحط و نا انسانی زندگی شهری است که نیما همیشه از آن گریزان بود و مدام شکوه و فریاد دا شت
داروگ
:
---
نیما شناسی
پنجمین ویژه نامه ی فرامرز سلیمانی
مجله موج
پاییز و زمستان ١٣٩٢/٢٠١٣-٢٠١٤
تشخیص و جان بخشی نوعی شکل گفتاری مورد بهره ی نیماست که در ان جانداران و اشیای بی جان و همچنین اندیشه ها ,تجرد ها و مانند آن ریخت و ویژه گی های انسانی و حساسیت های او را به خود می گیرند و با نمایش آفریده های خیالی که کردار و شخصیت انسانی دارند از هوش و شعور و احساسات او بر خوردار می شوند .مارسل پروست نیز در ١٩١٣ نقش بو و
طعم را در ایجاد حافظه و تغییر ماهیت آن را شناخت که برداشتی پیش هنگام از نورو سا ینس مدرن محسوب می شود و
در آمدی بر حسامیزی ها برای یاداوری خلاقانه است .این شگرد شاعری و تالیف را در شعر داروگ نیما که قا صد روزا ن ابری است , و همچنین چندین اثر دیگر او همانند کک کی ,سنگ پشت پیر در کنار رودخانه, آقا توکا,ماخ اولا ,جوی می گرید , می توان یافت که ما در ویژه نامه نیما به زبان انگلیسی بیشتر به آن می پردازیم
این جان بخشی به اشیا و عناصر , و جان باوری نیمایی نشان از عشق او به طبیعت و محشور بودن با ان را دارد که نیز نمادی از تقدیس اشیا و عناصر است که از ذهنیت سا ده و روستایی او در واقعیت و خیال سر چشمه می گیرد و انکار شهر و مظاهر
منحط و نا انسانی زندگی شهری است که نیما همیشه از آن گریزان بود و مدام شکوه و فریاد دا شت
داروگ
:
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند:"می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران."
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند:"می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران."
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
No comments:
Post a Comment