ُُThe last hurrah of Seamus Heaney/
Faramarz Soleimani
Faramarz Soleimani
WCP:World Century Poets
b. 13 April 1939,Castledawson,Northern Island
d.30 August 2013,Dublin,Ireland
Pen Name:INCERTUS=doutful
Pen Name:INCERTUS=doutful
ما سرنوشت کوچکمان را در بر می گیریم
---
شیمس هینی,برنده ی جایزه ی نوبل ادبی سال ١٩٩٥ را پس از ییتس ,بزرگترین شاعر ایرلندی دانسته اند
در یادداشت آکادمی نوبل به مناسبت اهدای این جایزه به شاعر آمده است :
آثاری با زیبایی غنایی و ژرفای اخلاقی که معجزات هر روزه را با زندگی می پیوندد
او می کوشد تا تو را با هستی واقعی تر و با شعر کاملتر یاری دهد
هینی به شدت ایرلندی بود و گاه حتا بر آن تعصب می ورزید تا آن جا که از مناظر و مرایای کودکی و دشتی که نیز کار و بار او بود , گذشت و به سیاست و خشونت های آن در شعرش پرداخت ,آن چه که خود آن را به "مرگ یک طبیعت گرا" تعبیر کرد و بدین سان دیگر نمی شد که هینی را از کشور ایرلند و چالش های سیاسی آن باز شناخت .
او یک با ر گفت
ما در اینجا در زمانی بحرانی زندگی می کنیم که اندیشه ی شعر به عنوان هنر در خاطر آن قرار گرفته که اندیشه ی شعر به عنوان یک روحیه ی سیاسی بر آن سایه انداخته است . و در عین حال نشان می دهد که همان اندیشه ی سیاسی را بر شعرش بر تر دانسته است
در یادداشت آکادمی نوبل به مناسبت اهدای این جایزه به شاعر آمده است :
آثاری با زیبایی غنایی و ژرفای اخلاقی که معجزات هر روزه را با زندگی می پیوندد
او می کوشد تا تو را با هستی واقعی تر و با شعر کاملتر یاری دهد
هینی به شدت ایرلندی بود و گاه حتا بر آن تعصب می ورزید تا آن جا که از مناظر و مرایای کودکی و دشتی که نیز کار و بار او بود , گذشت و به سیاست و خشونت های آن در شعرش پرداخت ,آن چه که خود آن را به "مرگ یک طبیعت گرا" تعبیر کرد و بدین سان دیگر نمی شد که هینی را از کشور ایرلند و چالش های سیاسی آن باز شناخت .
او یک با ر گفت
ما در اینجا در زمانی بحرانی زندگی می کنیم که اندیشه ی شعر به عنوان هنر در خاطر آن قرار گرفته که اندیشه ی شعر به عنوان یک روحیه ی سیاسی بر آن سایه انداخته است . و در عین حال نشان می دهد که همان اندیشه ی سیاسی را بر شعرش بر تر دانسته است
بدان که گذرنامه مان سبز است
و هرگز جامی به سلامتی ملکه
ننوشیده ایم
---
---
برای هینی کلمات بار تاریخ و رازها را دا شت در ارزیابی ی مدام هستی و ناگفته های ملموس
DIGGINGBetween my finger and my thumb
The squat pen rests;snug as a gun
Under my window a clean rasping sound
When the spade sinks into gravely ground:
My father digging.I look down
Till his straining rump among the flowerbeds
Bends low,comes up twenty years away
Stooping in rhythm through potato drills
Where he was digging
The coarse boot nested on the lug,the shaft
Against the inside knee was levered firmly.
He rooted out tall tops.buried the bright edge deep
To scatter new potatoes that we picked
Loving their cool hardness in our hands.
By God,the old man could handle a spade.
Just like his old man.
My grandfather cut more turf in a day
Than any other man on Toner's bog.
Once I carried him milk in a bottle
Corked sloppily with paper. He straightened up
To drink it, then fell to right away
Nicking and slicing neatly, heaving sods
Over his shoulder, going down and down
For the good turf. Digging.
The cold smell of potato mould, the squelch and slap
Of soggy peat, the curt cuts of an edge
Through living roots awaken in my head.
But I've no spade to follow men like them.
Between my finger and my thumb
The squat pen rests.
I'll dig with it.
"Digging", Death of a Naturalist (1966)
No comments:
Post a Comment