Thursday, November 7, 2013

A*SH*N*A:HABIBOLAH GHELISHLIحبیب اله قلیش لی

A*SH*N*A:HABIBOLAH GHELISHLI
  • حبیب اله قلیش لی دیر دیرها گاهی زود میشود تا /
     زمان معنای فاصله نباشد/
     اگر گرامی باشیم که هیچ گرانی نکنیم/
    نسیم یک نقطه جهان بی نقطه میشود 
    رج های دیوار زندگی
    به کام هیچ نگاهی نمیماند
    بگذار تماشا به روشنی
    و نگاه به سامانه ها و هاشور قدم ها ببارد
    آی ...آی کناره های این خوشه زار آسیاب ها را نوازش میکند
    چه گردبادی از پرده های پراکنده ی این ذرات در چرخش این سنگستان آسیاب میشود
    این وهم مه آلود گندم است
    یا هماهنگیه ذرات گیاهی من...
    چه کسی میگوید بیا و چه کس نمیگوید برو
    کجای این گرداگرد حیرت من و تو و بیشماریه ذره ها را معنا میکند

    ---



    خیال حریر آغوشت
    به ماه خیره شدم
    یاد چشمه ی نوشت
    سحر گذشت و
    به ناز سپیده زار تنت
    لبم لمید
    در ایوان لاله ی گوشت
    چنین که بخت من اکنون
    گلی فروزان است
    خیال سرکش من
    پرنیان تن پوشت
    ( ح..قلیش ) یکم اسفند 93

No comments:

Post a Comment