Friday, November 8, 2013

AFRAI:دفتر گشودم

دفتر گشودم 
دفتر اما پیش من گشوده بود 
آنگاه در دفتر گشوده 
کنار برگان نخل 
ماه را دیدم 
که تا جانب مه می خزید 
و من خیال ماه را 
در دفتر گشوده کشیدم 
با برگان نخل 
که تا جانب مه می رفت 
دفتر گشوده بود ماه 
ودفتر گشوده را 
زادراهم کرد 
و من که آمدم 
دفتر را دیدم 
که پیش من 
هنوز گشوده بود 
با خیال عریان ماه 
روزی تازه آمده بود ی 
در منتهای بهار 
و گل ها 
در دامان باغ 
با ماه 
و ما 
می خزید
در دفتر گشوده شان 
حالا اگر کسی می خواهد 
با ما دیدار ی دیگر کند 
بگو که با دفتر گشوده بیاید 
با 
دفتر گشوده در 
 پایان روزی تازه 
و ما که ماه را بدرقه می کنیم 
در شبا نه ی مه 
تا جانب گشوده گی 
گشوده 
می مانیم 


No comments:

Post a Comment