FARAMARZ SOLEIMANI
with Parviz Soleimani and our parents
circa 1326-27
از دفتر پیش پا افتاده ها
می خواهم برگردم بازی کنم
می خواهم مثل بچه گی هام
پا برهنه بدوم توی کوچه
لنگه بازی کنم
با پوست پشمالوی گوسفند و سکه ی سربی
یا طوقه بازی با پرویز
و با قاسم اصفهانی
و بچه های کوچه ی پشت استانداری
والیبال یک نفر به شش نفر بزنم
یا کت غضنفر - فرزانه ی شهر ما ن را از روی شانه هایش بیاندازم
و جلیقه ی کاج و کوله اش را
با هزار دکمه ی باز
و جلیقه ی کاج و کوله اش را
با هزار دکمه ی باز
و او باز بگوید
خانوما آقایون کمک کنید
دهشاهی یک قران پنج تومان ده تومان
یا در خانه ها را بزند
دهشاهی یک قران پنج تومان ده تومان
یا در خانه ها را بزند
و تقاضای پلو خورش کند توی بشقاب با قاشق و چنگال
می خواهم رضا علی ی دیوانه را تا توی تون حمام دنبال کنم
و دوان دوان بروم دختر لال همسایه را
از دست بچه های محله های دیگر نجات بدهم
و با ولیک و توق و انار و انجیر و تمشک و توت
یا سیمیشکه های علی آقا آجیلی
یا سیمیشکه های علی آقا آجیلی
جیب هایم را پر کنم
می خواهم خرمندی های سبزه میدان را بچینم
و با آواز بلند بخوانم
باغبونباشی
می خام نباشی
توی باغچه ها
همیشه باشی
می خواهم خرمندی های سبزه میدان را بچینم
و با آواز بلند بخوانم
باغبونباشی
می خام نباشی
توی باغچه ها
همیشه باشی
می خواهم بر گردم بروم توی شکم خانم بزرگ
و در میان داد و بی دادش اگر برای زایمانم کمک خواست
کمک کنم
تا دوباره پا توی این دنیا بگذ ارم
می خواهم فریاد کنم و محله را شلوغ کنم
و هر که آمد برود توی گوش هایم بگوید
شما دیگه بزرگ شدین
اما من هنوز می خواهم توی شلوارم جیش کنم
و همیشه بچه باشم
در شعر ناب و موج سوم و
همین شعر های پیش پا افتاده
اما نه در شعر های بازگشتی قاجاری
که مایه ی شرمنده گی ست
.
.
No comments:
Post a Comment