Wednesday, July 3, 2013

هرمان هسه : بی توHERMAN HESSE:WITHOUT YOU

از کتاب فرامرز سلیمانی :هرمان هسه و دگردیسی شاعر،اسپرک،تهران،١٣٦٧،ص ص ٨٧ -٨٦
بالشم خیره می شود به من در شب 
خالی همچون گور سنگی 
هرگز نیندیشیدم که چنین تلخ خواهد بود 
که تنها باشم 
و نه به خفتن در میان گیسوانت .
تنها می خوابم در خانه یی خاموش 
چراغ آویز تاریک می شود 
به آرامی دستانم را دراز می کنم 
تا در دستان تو آویزم 
و به نرمی می فشارم لبان گرمم را 
بر تو و می بوسم خود را فرسوده و ناتوان 
و آنگاه بر می خیزم 
گرداگردم شب سرد سخت افتاده است .
ستاره در دریچه به روشنی می درخشد - 
گیسوان طلایی تو کجایند 
دهان شیرینت کجاست؟ 
اکنون درد را با تمام شوق می نوشم 
و زهر را با هر شراب 
هرگز نمی دانستم اینسان تلخ است 
تنها بودن 
تنها بی تو 

No comments:

Post a Comment