همخوانی با احمد رضا قایخلو
:
چشمه ها از نهفت شب سر بر می دارند و در دراز نای روز از دست می روند شادی به اندوهان بدل می شود
پنجره ها خالی نیست فرنگیس تنها یک خاطره ی دور دست نیست و سیاوش پای چشمه به انتظار نشسته است
چشمه ها چشم نا خود آگاه و همراه همیشه ی ما یند همیشه در قصه ها کسی منتظر ما می ماند و
با ما به راه می افتد تا تماشای چشمه های جهان که از نهان شب سر بر می دارند و بی پروا در راه های جهان
از دست می روند
و ما در شمارش چشمه ها تشنه می مانیم
No comments:
Post a Comment