بوسه یی
که بر گونه ام می نشیند
رویایم به حقیقت می آمیزد
به حرف می آید تصویر تو
در عریانی ی شب
گفتم که در اینه ات
آینه ات شوم
تا دوست داشتن
چشم ها یت را که می نگرم
آتش می با رد
و فشفشه ها و بادبادک ها
که در پرده یی سرخابی
نقش می بندد
گفتم که در آینه ات
آینه می شوم
تا نهایت دوست داشتن
و در آینه دوستت دارم
زهره خالقی و فرامرز سلیمانی
No comments:
Post a Comment