قمری نگارگری نگران
دست به این ترانه می زنم نگاره می شود نگاره یی به دستان این نگار که دست به این ترانه می زند تا نگاره می شود
قمری ی خاموشی در ایوان
قمری ی نگران
که کودکی را در صدف سپیدش پنهان دارد
و عشق همین گوشه کنار ها زیر طاقی و سایه پرسه می زند
تنها گلدانی پنهان
در آفتاب پسین
آشیانه ی نگار گری
که با سبدی قلم مو
و کوزه یی رنگ
در دستانی نگران
باغچه را آب می دهد
و باغچه رنگ عشق می گیرد
قمری ی خاموشی در ایوان
قمری ی نگران
که کودکی را در صدف سپیدش پنهان دارد
و عشق همین گوشه کنار ها زیر طاقی و سایه پرسه می زند
تنها گلدانی پنهان
در آفتاب پسین
آشیانه ی نگار گری
که با سبدی قلم مو
و کوزه یی رنگ
در دستانی نگران
باغچه را آب می دهد
و باغچه رنگ عشق می گیرد
۱۳دی
۱۳۹۱
No comments:
Post a Comment