مریم حسین زاده
افتادن برگ ها اتفاقی نبود
پاییز هم سرزده نیامده بود
یک صندلی
با خودش آورده بود
که صدای خش خش برگ ها
رویش خم شده بود
یک درخت هم
کنارش آمده بود
گلابی بود
یا گیلاس
هرچه بود
عطرتابستان را نداشت
و رنگ هیچ فصلی
روی دامن مادر
نیفتاده بود
نه
افتادن برگ ها اتفاقی نیست
همچنان که سکوت خانه
وقتی
درختی
با میوه هایش خدا حافظی می کند
تا زیر پای تابستان
صندلی تازه ای
قد بلندی کند
برای چیدن گیلاس
یا گلابی
یا برگی
که اتفاقی
نیفتاده است
افتادن برگ ها اتفاقی نبود
پاییز هم سرزده نیامده بود
یک صندلی
با خودش آورده بود
که صدای خش خش برگ ها
رویش خم شده بود
یک درخت هم
کنارش آمده بود
گلابی بود
یا گیلاس
هرچه بود
عطرتابستان را نداشت
و رنگ هیچ فصلی
روی دامن مادر
نیفتاده بود
نه
افتادن برگ ها اتفاقی نیست
همچنان که سکوت خانه
وقتی
درختی
با میوه هایش خدا حافظی می کند
تا زیر پای تابستان
صندلی تازه ای
قد بلندی کند
برای چیدن گیلاس
یا گلابی
یا برگی
که اتفاقی
نیفتاده است
No comments:
Post a Comment