AZAR KIANI آذر کیانی
از کتاب"من به قرینه ی لفظی حذف شده است" نشر ثالث81
---
باور
---
باور
باور از سمت خودش نمي آيد
تا انگشت بردارد و تو را نشانم بدهد
باور از سمت خودش نيامد
تو نقطه ي آخر جمله شدي
يادت بماند!
تقويم از نگاه باير تو گذشت
وقتي آينه زنگ زد
و انتظار را سنجاقك پشت پنجره برداشت
چشم هايت را از صورتم كندي
و حالا، من و پنجره و ماه
فردا، زمين و سبزه و روزنامه
كنار هم خواهيم بود
و خطوط اشغال به تلفن همراه كشيده خواهد شد
و تا موهايم دچار فراموشي شوند
يادم خواهد ماند
كه نمي ماند باوري كه از سمت خودش نمي آيد.
تا انگشت بردارد و تو را نشانم بدهد
باور از سمت خودش نيامد
تو نقطه ي آخر جمله شدي
يادت بماند!
تقويم از نگاه باير تو گذشت
وقتي آينه زنگ زد
و انتظار را سنجاقك پشت پنجره برداشت
چشم هايت را از صورتم كندي
و حالا، من و پنجره و ماه
فردا، زمين و سبزه و روزنامه
كنار هم خواهيم بود
و خطوط اشغال به تلفن همراه كشيده خواهد شد
و تا موهايم دچار فراموشي شوند
يادم خواهد ماند
كه نمي ماند باوري كه از سمت خودش نمي آيد.
---
آذر کیانی
فکر کنم اگر تصمیم قطعی دارم
که زندگی یعنی همین
دکور عوالمم را عوض کنم
برای این کار به مرز روز می روم
و کلی ناشناخته برای جهان لختم برمی دارم.
از شعر :زندگی یعنی همین"
کتاب : پلاژ مردگان شاد
که زندگی یعنی همین
دکور عوالمم را عوض کنم
برای این کار به مرز روز می روم
و کلی ناشناخته برای جهان لختم برمی دارم.
از شعر :زندگی یعنی همین"
کتاب : پلاژ مردگان شاد
No comments:
Post a Comment