نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره؟
_ورد آورد کرج بود و جشنی که عباس صادقی پدرام شاعر و ترانه سرا برا ی باز نشستگی اش بر پا کرده بود و آن روز نوری خواند و سنگ های ورد آورد را ترکا ند ودوستی تارمی زد دیوانه وار و من و هرمز و عباس و دیگران هم شعر خواندیم و همچنین من چند عکسی از دوستان گرفتم سیاه و سفید که این یکی از آن هاست سال ۱۳۶۸ بود و یاران جوان بودند و محمد نوری و عباس پدرام و چند تای دیگر هنوز بودند ______________________________
_ هرمز علیپور، محمد نوری
_ هرمز علیپور، محمد نوری
No comments:
Post a Comment