Thursday, May 22, 2014

Q&A:FARAMARZ SOLEIMANI / JALIL GHEISARI

FARAMARZ SOLEIMANI:


  • ممنون جليل قيصرى عزيز. آيا ادبيات بومى به نوعى تمايل به كلاسى سيزم و سنت گراىى دارد و از شكستن فرم هاى مكرر و معناها مى پرهيزد ؟ و اين مشكل آيا در ديگر كشورهاى فأرسى زبان به ادبيات رسمى آنان شكلى بومى و سنتى نمى دهد ؟

  • Jalil Gheisari
    با درود به استادم دکتر سلیمانی عزیز همانطور که واقفید ادبیات بومی حوزه های متعددی دارد وشاید گرایش ادبیات بومی به کلاسی سیزم به دلیل جولان و ممانعت ادبیات رسمی باشد چنانکه ادبیات بومی ما در قومیت های مختلف از گردنه ی فئودالیته به این سو نیامده است و برای اشیا و پدیده ها و علوم جدید واژگانی برای نامگذاری نداریم یا کم داریم و واژگان گذشته هم کم کم فرموش می شوند همانطور که در متن گفتگو عرض کردم نباید ادبیات ملی و قومی را در دو جبهه ی مخالف قرار دهیم چراکه باید از هم آبشخور بگیرند از ادبیات بومی باید زمینه ای فرهم کنیم برای زایش های نوین و پست مردن هم همین را می گوید و از مصادره ی گذشته ی فرهنگی و خرده فرهنگی به نفع امروز و...ادبیات نوین بومی با استفاده از فرهنگ بومی دارد به سوی شکستن فرم ها و معناهای سنگ شده می رود ."اِسا" شعر مازندران را بنده به همین دلیل بنیان گذاردم و هم اکنون فراگیر شده است و کتاب های بسیاری را به خود اختصاص داده است و هم "هساشعر "گیلان وشعر هایی با قالب و معناهای تازه در قومیت های دیگر اما همانگونه که فرمودید کار مشکلی است ضمن این که حتی زبان پارسی پتانسیل گذشته را ندارد وبرای اشیا و پدیده ها و علوم نوین کم می آورد می دانید که یکی از راه های کسترش زبان استفاده از فعل ساده است وزنده یاد دکتر خانلری وقتی فعل های ساده را جمع اوری کرد از حد دویست تا تجاوز نکرد(همه را فراموش کردیم و از زبان زدودیم ) درحالی -به روایتی_زبان فرانسه یازده هزار فعل ساده دارد باید بکوشیم و امیدوار باشیم .بر قرار باشید استادم

No comments:

Post a Comment