شکل بال از شانه
شکل سرخسی واژگون در من
یا فرشته ای که از انگشت هایت به دنیا آمده
انگشت های گرسنه از تن تو می خورند
و گیاهانی که گرده هایشان در تو ریخته
پرنده های تشنه
به منظره ی دریا نوک می زنند
به منظره ای که از شانه های من روئیده
شانه هایم ریشه کرده در دریا
شانه هایم پناه برده به پرنده هایی تشنه !
تشنگی حسی است
که با تماشای دریا شدت می گیرد
مثل حس خون
که با دیدن صلیب عمومی می شود
و کودکی من
روی شانه های کسی به قتل می رسد
شکل سرخسی واژگون در من
یا فرشته ای که از انگشت هایت به دنیا آمده
انگشت های گرسنه از تن تو می خورند
و گیاهانی که گرده هایشان در تو ریخته
پرنده های تشنه
به منظره ی دریا نوک می زنند
به منظره ای که از شانه های من روئیده
شانه هایم ریشه کرده در دریا
شانه هایم پناه برده به پرنده هایی تشنه !
تشنگی حسی است
که با تماشای دریا شدت می گیرد
مثل حس خون
که با دیدن صلیب عمومی می شود
و کودکی من
روی شانه های کسی به قتل می رسد
نار تی تی
نار تی تی نارتی تی
برگرد
روسری ات را جا گذاشته ای
بر شاخسار انار
شکوفه هایت پنهان نمی ماند
فانوست را به راه باد می آویزی
و دست های بازی گوش
روسری ات را به شاخه گره بزن
چرخ بزن با شلیته ی سرخ
گره بزن راه ها را به روسری ات
گره بزن روسری ات را به رمه
پسرک عاشق را چوپان کن
رمه هایت را به پیاله های شیر برسان
جنگل خو کرده به مه
دست هایش را از مه ، کشیده بیرون تر
باران باران باران ، نارتی تی نارتی تی
جرینگ جرینگ الگوهایت
باران باران
تی بلارم
تی بلارم
هلی دار بوی تو را گرفته
بهار را برده به بالاتر
گرگی که به گله زد پائیز بود نار تی تی
گرگی که به ساحل زد
گرگی که به موج
سواحلی بی آب
سواحلی بی کشتی
حتی بی پاروئی برای تلو تلو خوردن در باد
سالیک نمی کشند دیگر
چرخ نمی زند آسمان به دور سر ماهیگیر
پره نمی کشد ترکمن
دریا کوچ کرده به آن سوتر
حرامی راه آب را می زند
برکت آورده نمک ، بی نان
نان را به کمرت ببند نار تی تی
بهشت خیلی دور است
گندم را به خانه بیاور
با بق بقوی کبوترانی از دریا
در خلخال هایت
و بوی شور ماهی
و گله های شاد کولی
که در گوشه ی چارقدت تخم می ریزند
تخم می ریزند
آن قدر که مزرعه خوشه بگیرد ،
-
از
ماهیان مست باردار
از
ماهیان مست باردار
دریا بار از آب تهی می ماند
و صحرا از مادری
کره نمی زاید مادیان کهر
نه سپید ، نه سیاه
رنگی نمانده برای چارقد سولماز
نار تی تی نار تی تی
انگشت های ستار نمی رسد به دو تار
قبیله هر روز
چادرهایش را به سمت باران کمی کج تر می کند
آلاچیق هایشان چه دور
باجی تنور خورشید روشن است !
بچسبان گندم را به سینه ی خرمن
ذکر بخوان نارتی تی ذکر بخوان
هی هو ها
هو با شلیته ی سرخ
سربند سیاهت کجاست
خنجر برادرانت کجا ؟
لاله های دوار به گرد دعا
خرمن را ببر به تمام صحرا
چرخ شلیته ات را می خواهند
هی هو ، هی هو ، نار تی تی نار تی تی
گرد تنت می چرخد
چشم های مست و مورب باد
وقتی که یال سرکش ترین اسب ها را به بازی می گیرد
کوزه هایت را بکش به زیر سینه ی خشک شتر
به زیر سینه ی آن مادیان کهر
و آن میش مستِ تازه بهار
تفنگم را بیاور دختر
اسبم را
تیر بیاندازم به آسمان
بخیلی نکند امسال با دشت
با نیزار کپور چال
و با شلیته های سرخ دختر انار
بره شوکای تشنه را به زیر سینه بگیر
چوپان را هم
دهانت را باز کن
چشمه را بکش به روستا
و به هر زائری که به هشت دروازه ی شرقی
دخیل بسته است
هی هو ، هی هو صدایت را بباف به یال آن کره ی سمند
سپید سینه ات را بریز به کوه بلند
گلوبندت را ببخش به دره هایی که
دهانِ بازِ نیازند
گله علف می خواهد دختر
گله گرگ هم می خواهد
اما نه این قدر نار تی تی
چشم به راه چه هستی سپید بخت ؟
سپیدم کن مثل پنبه زار در سپیده دم
لحاف جهازت با من
خم شو به سمت آب
بیجار را برکت بده
قوس کمرت را نشا کن درون شالیزار
آوازهای گل آلود
آواز های گل آلود را شفا بده
و آتش و دود و کته ی تازه دم را
آواز قورباقه ها را شلوغ کن
نعش خشک آسمان کشیده تا دور
نگاه کن به دست هایم
آب را به زیر گونه هایت بگیر
ابر می خواهیم نار تی تی ابر
مادری کن
چارقد آبی ات فقط همین امروز
فقط همین خرمن
فقط همین سال
چارقد آبی ات نارتی تی
چارقد آبی ات
پی نوشت :
* نارتی تی به شکوفه های انار می گویند و نامی است برای دختران در شمال
* تی بلارم فدای تو بشم
* هلی دار - درخت آلو
* سالیک - تور چرخان ماهیگیری
* پره - نوعی صید ماهی با تور بزرگ
* کولی - نوعی ماهی کوچک که پیش از بهار از دریا به رودخانه می آید
No comments:
Post a Comment