- پاییزانBANAFSHEH HEJAZI
- بنفشه حجازی
- A*SH*N*A
پاییزان
زمان ما بود و زنی کنار مرداب
از رد پای گرگترانزیت رفتیم.
بستی
چشمانم را بستی
تمام فصول ممنوعه
نظر به راست بودم.
لک لک ها که از بام پریدند
ایستگاهی بود با درختان پرستاره
ومن زن بودم
همیشه زن بودم.
از دور دست دیده بودم ات
بوی غریب فصل زرد
نگذاشت دوربزنم
حلقه های بریده را.
روزی مثل همه ی هیچ ها
مه خواهد پوشاند بازوان تو را
ومن زن خواهم ماند
همیشه زن
No comments:
Post a Comment