MEHRANGIZ RASAPURمهرانگیز رساپور , م. پگاه
A*SH*N*A
حيرت میکنم از اين باغ
که دستِ پاييز را . . . میبوسد !
حيرت میکنم از اين عطر
که خود را
بر جنازه میافشاند !
حيرت میکنم از اين رود
که به مرداب میريزد !
من در آينهها تکرار نمیشوم
من از آينه عبور میکنم
من از عاقبتِ خويش . . . نمیترسم
درختی که در اتاق میرويد
به سقف نمیانديشد !
که دستِ پاييز را . . . میبوسد !
حيرت میکنم از اين عطر
که خود را
بر جنازه میافشاند !
حيرت میکنم از اين رود
که به مرداب میريزد !
من در آينهها تکرار نمیشوم
من از آينه عبور میکنم
من از عاقبتِ خويش . . . نمیترسم
درختی که در اتاق میرويد
به سقف نمیانديشد !
No comments:
Post a Comment