آبشار نور
ریزش گیتار و زخم
خیابان در سرمای آخر اسفند تنها مانده ست
کتاب سال
سفره ی هفت سین
تقلای کلام و آواز
تنها قطره قطره ی نخل
در باران
دستی روی پنجره کشیدم
بهار را دیدم
گفت
نگاهت را
به من بده
ببین
چگونه شب
میان آغوشت
آغاز می شود
گفت
فصل عشق بدون آغوش
پناه نمی شود
به من بده
ببین
چگونه شب
میان آغوشت
آغاز می شود
در شبی که دیگر زمستان نیست
اما بهار جاری ست
بهار
در تو
جاری ست
نوروز شاد ١٣٩٣
No comments:
Post a Comment