EFFAT KIMAIE عفت کیمیایی
A*SH*N*A
فقط کمی مه ریخت
کمی شاید برف بارید
کمی هم خاک را معطر کردی ، همین .
... دورت بگردم ، هنوز که نمر ده ای !
تو می خندی
خاکستر ِ سیگار را می تکانم و،
برلبت می گذارم ، دوباره
در خاک ، کمی جمع و جور تر
جایمان می شود حتما .
الهی ...
کمی مه
کمی برف
کمی عطر .
تو می خندی !
ما ، خودمان می دانیم
هنوز که ، نمرده ای !
کمی شاید برف بارید
کمی هم خاک را معطر کردی ، همین .
... دورت بگردم ، هنوز که نمر ده ای !
تو می خندی
خاکستر ِ سیگار را می تکانم و،
برلبت می گذارم ، دوباره
در خاک ، کمی جمع و جور تر
جایمان می شود حتما .
الهی ...
کمی مه
کمی برف
کمی عطر .
تو می خندی !
ما ، خودمان می دانیم
هنوز که ، نمرده ای !
No comments:
Post a Comment