Thursday, October 31, 2013

NIMALOGYمن قایقم نشسته به خشکی

Kayak,from Zohreh Khaleghi
Z Gallery
من چهره ام گرفته 
من قایقم نشسته به خشکی 

فرامرز سليماني
نيماًارج و ارزش زمان و زمانه را به ما اموخت و كدار از كذشته را به اينده . سؤال همراه نكراني أينست كه ايا ما كه مدعاي نكرش و نوشتاي فرانيمايي را در بي زماني داريم  هنوز به ارزش هاي نيمايي در دوران أو رسيده ایم و افرينش. هاي نيمايي ان زمان را درك كرده ایم و قدر و أرج زمان و جكيده ي زمان بودن را دانسته ايم؟
تفاوت عمده ي دوران ما أنست كه غولان مرده اند يا به دستان تواناي برنايان زمانه درً غرقاب هاي خود ساخته شان از دست رفته اند و لينك أيا 

باز ماندكان انان به ارزش ها و معيار هاي تاره يي رسيده اند تا فرديت ها را در جمع و جان وجهان تكثير كنند . اما اين تكثير و تكثر تنها در تاره كي ، اصالت وًخلاقيت به ميراث هاي تاره مي بلد و  رشد می کند و نه تقليد و رو نويسي هاي رايج كه در انتشارات مشكوك و محدود در خود فرو
 مي يوسد و اعتنا و ارزشي تاره و معاصر را برًًنمي أنكيزد
جًه خوب كه زندگی و آثار نيما بهانه يي. براي اين أرجكزاري هاي هشدارانه بأشد


  • Nosratolah Masoudi آفریننده و خلاق کیست؟ خلق چه تعریفی دارد؟ پدیده ی خلق شده تا پیش از اتفاقی که بواسطه فرد خلاق رخ می دهد وجود ندارد. فی الواقع اوست که چیزی را به جهان می افزاید. و طبیعی ست که خلق بواسطه مؤلفه تازه اش لایق چنین عنوانی می شود. شاید با توجه به این مسائل است که دکتر سلیمانی هوشمندانه این سوال را مطرح می کند که آیا ما با درونی کردن آنچه نیمای بزرگ گفته است مدعی طرحی تازه ایم؟ و یا با کارهایمان نشان می دهیم که حتا تا نو آوری های نیما بسیار فاصله داریم تا چه رسد به بر گذشتن خلاقانه از آنها!


No comments:

Post a Comment