روزی قایق ها مان به خانه باز می گردد
در سپیدی ی سرشار غروب.
و آبراه کاهل
صدف کبودی می شود
در تکرار باز و بسته شدن در
وقت خروج از خانه
یا سلامی بر درگاه
و با ما همه
به خانه باز می گردند
و آبراه از قایق های سپید
جمعیتی عاشق می شود
نسیم آبی دارد
آبی ی دریا
و جیغ کاکایی های غروب
در بازگشت قایق ها
آن رو به رو مثل دریاست
مثل دریای درون ما
یا د ریای رویا ها مان
رویاروی آغوش گشوده ی ابر
و یا سپیدی ی غروب
که با آن
روزی
روزی
قایق ها مان به خانه باز می گردد
PONTCHARTRAIN
PONTCHARTRAIN
No comments:
Post a Comment