FARAMARZ SOLEIMANI : NORUZI
میان پنجره و دیدن
همیشه فاصله یی ست
-فروغ -
می زند بر تا ر تا پر تا ر می زند
پر تا ر می زند بر تا ر
سازی پنهان می زند به بی تابی ی راز
بر پرده تاب می دهد
تابشی زلال
در کوهساری آبی
عنا بی از پرده بر می آید
سینی ی سبزی و سفره ی نقاشی
سینی ی سبزی و سفره ی نقاشی
می زند بر تا ر تا پر تا ر می زند
پر تا ر می زند بر تار
سازی پنهان می نازد در بی تابی ی راز
سیر می شود سفره
ماهی ی قرمز در تنگ ابی بی تاب می شود
بر پرده تاب می خورد
می گذرد از پله ها لب پر
تا که پر تا ر می زند بر تا ر می زند
بر تا ر مدام می زند پر تا ر
شادی ی پنهان دارد در سازی پنهان
می برد در بی تابی ی راز
فصل دیگر به دنیا می اید
و رومی وار می خواند
بگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار
تا ز گلزارچمن رسم خزان بر خیزد
زخمه بر تا ر می زند پر تا ر
پر تا ر می زند بر تا ر
و سیم های سیمینش
صیقل می خورد با بهار
رعایت نوروز را دارد تا ر
نوروز '٩٢
No comments:
Post a Comment