*REVERIES1,2,3
اول
سر می کشد سر می کشد
پرچم آوازی
از دره
خزیده می آید
به جست و جوی آسمانی ش
آفتاب می گسترد
بر اقلیم گلوش
دوم
پاره پاره می شود آوازش
در باد
پاره پاره ی گلوش
به آوازش
و حنجره ی خونین ش
که قطره
قطره
می ریزد
بر سفره ی آفتاب
سوم
خون
پیش چشم هاش
می نشیند
سفره می گسترد
حنجره ی خونین
بی آوازی
مقام تازه ی آفتاب را
می خواند
در کسوف
No comments:
Post a Comment