Saturday, February 14, 2015

A*SH*N*A:MOHAMAD BIABANI

A*SH*N*A
MOHAMAD BIABANI محمد بیابانی 
۱۳۲۴-۱۳۸۱
محمد بیابانی شاگرد شایسته منوچهر آتشی در بوشهر بود که زبان حماسی او را در شعر و بیان محکم خود
 گسترد ه است .او معتقد است که شاعر به دمیدن روح در واژه ها می پردازد تا به آن ها جان دهد 

محمد بیابانی
 ۷ خرداد ۱۳۲۴ در سامانهٔ امامزاده از توابع استان بوشهر به دنیا آمد. 
 وبامداد روز چهارشنبه ۲۱ اسفندماه ۱۳۸۱، بر اثر سرطان ریه در بوشهر درگذشت
 دورهٔ دو سالهٔ تربیت معلم،  دانشسرای کشاورزی شیراز
 دورهٔ دو سالهٔ خدمت سربازی در سپاه ترویج و آبادانی دامغان
در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره آموزش و پرورش استان بوشهر درآمد و به تدریس در مدارس شهرستان‌های گناوه، دشتستان و بوشهر پرداخت. 
ارواح مردگان را 
شب شقه می کند 
ترسان تر از نسیم 
می ایستد خیال زمان 
باز می دود 
تا جانب شمال ترین قطب کرکسان 
تا بر فراز دماوند 
تابوت زلال را 
پیچیده در درفش نگون دیدم گفتم 
با جامه یی پر از سپیده و الماس 
روح کدام زنبق ابلق 
با اوست در تپش 
که طبق طبق 
یال و گل و ستاره 
به سر 
می برند 
آن ابر ها به جانب دریا...
زخم بلور بر زبانه ی الماس 
پیمان بیم و باد 
آور دود  در نگه خنده ها و سنگ 
خرطوم اشک در جگر جاری زمین 
---

پری که تر نکرده لب از پرواز

محمد بیابانی MOHAMAD BIABANI
A*SH*N*A


و باز طاقت ره ، ساری ست
به خنده های در آتش گرفته ام بنگر
 به دست بی سببم
 از زمین اگر خالی ست
 دو چشم
سر بریده به دنبال
 و من در آینه او را بر آب می پاشم
خروش یک قفس احساس
 پری که تر نکرده لب از پرواز
و گریه چندی گاه ست
و من در آینه او را بر آب می پاشم
گیاه خون سیاوش روانه ی رستن
 صدف نشانه ی دیگر
و چند قطره ی باد
 و من در آینه او را بر آب می
پاشم
 سفر : هنوز تو را می برد
 و مرده : از سر گلهای تازه می گذرد
 و عشق : خانه اگر دور می شود
 با اوست
و من در آینه او را بر آب می پاشم
 بگو : دوباره در این گاهواره
حرفی هست
 و کوکبی تنهاست
و موریانه در اندوه کوچه ها جاری ست
 و من در
آینه او را بر آب می پاشم

No comments:

Post a Comment