سرچشمه رویش هایی،
دریایی،
پایان تماشایی
تو تراویدی: باغ جهان تر شد، دیگر شد
صبحی سر زد، مرغی پر زد، یک شاخه شکست: خاموشی هست
خوابم برد، خوابی دیدم: تابش آبی در خواب، لرزش برگی در آب
این سو تاریکی مرگ، آن سو زیبایی برگ
اینها چه، آنها چیست، انبوه زمان ها چیست؟
این می شکفد، ترس تماشا دارد
آن می گذرد، وحشت دریا دارد
پرتو محرابی ، می تابی
من هیچم: پیچک خوابی، بر نرده اندوه تو می پیچم
تاریکی پروازی، رویای بی آغازی، بی موجی،
بی رنگی،
دریای هم آهنگی!
دریایی،
پایان تماشایی
تو تراویدی: باغ جهان تر شد، دیگر شد
صبحی سر زد، مرغی پر زد، یک شاخه شکست: خاموشی هست
خوابم برد، خوابی دیدم: تابش آبی در خواب، لرزش برگی در آب
این سو تاریکی مرگ، آن سو زیبایی برگ
اینها چه، آنها چیست، انبوه زمان ها چیست؟
این می شکفد، ترس تماشا دارد
آن می گذرد، وحشت دریا دارد
پرتو محرابی ، می تابی
من هیچم: پیچک خوابی، بر نرده اندوه تو می پیچم
تاریکی پروازی، رویای بی آغازی، بی موجی،
بی رنگی،
دریای هم آهنگی!
سهراب سپهرى
هشت كتاب / شعر: هايى
هشت كتاب / شعر: هايى
---
اوج خودم را گم کرده ام
می ترسم، از لحظه بعد، و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد.
می ترسم، از لحظه بعد، و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد.
*
از هشت كتاب/دفتر: آوار آفتاب/شعر: شاسوسا
از هشت كتاب/دفتر: آوار آفتاب/شعر: شاسوسا
No comments:
Post a Comment