سریا داوودی حموله Soraya Davudi Hamuleh
A*SH*N*A
زاده ی پنجم فروردین ۱۳۵۴ مسجد سلیمان
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
کتاب ها
اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف می زنم , نیم نگاه , ۱۳۸۲
همه کلمات در میدان ونک پیاده می شوند ,کاکتوس , ۱۳۸۳
...
کلمات بیش از آدمی رنج می برند ,آنتولوژی شعر شاعران امروز , ۲ جلد , قطره , ۱۳۹۳
دانشنامه قوم بختیاری , معتبر , ۱۳۹۳
پدر ایل , داستان کوتاه برای کودکان و نو جوانان , ایل شهر کرد , ۱۳۷۸
...
ام
:
دو حرف
از هر چه هست
دلالت می کند
بر این پرنده ی پنهان
که ماه کامل است
سه حرف
از هر چه نیست
دلالت می کند
به مردی دور دست
که سایه ی زن را کشت
از چهار حرف عشق هیچ نمی دانم
جز ماه
که با نام تازه
هر گوشه یی از جهان هست و نیست می شود
«هزاره سوم»
من بعد از هر وعده دموکراسی
مسواک می زنم
زنان صلح را جادو می کنم
تا میان آیینه ها و لبخندها بیدار بمانند
مسواک می زنم
زنان صلح را جادو می کنم
تا میان آیینه ها و لبخندها بیدار بمانند
No comments:
Post a Comment