خطرناك ترين عارضه براى شعر و ادبيات نو خيزان اند كه نه واقعيت دارند و نه تاريخ اند و واقعيت تاريخي ... و برخى از آنان به طرز مضحكى هم مدعى هستند . اما اگر همين نو خيزان راه شاعران بزرگ همچون نيما را در تفكر و تجربه پيش گيرند براى برخى شان اين اميد پيش بيني مي شود كه يك موج شوند و يا برآيند موج ... و در اين راه پر مخافت باقى آنان تنها خاك و غبار راه مي شوند و در مدعاى خويش. به خاموشي و فراموشى مى گروند چه حتا از آغاز هم شاعر نبوده اند
اين زبان دل افسردگان است
نه زبان پى نام خيزان
گوى در دل نگيرد كسش هيچ
ما كه در اين جهانيم سوزان
حرف خود را بگيريم دنبال
نيما:افسانه
نيما براى نوخيزان منادى خيزش و جهش و دگر گونى است تا جان گيرند و نشانى به مانايى از خود بر جاى نهند
خيز اينك در اين ره كه ما را
خبر از رفتگان نيست در دست
شادى آورده بأهم توانيم
نقش ديگر بر اين داستان بست
زشت و زيبا نشانى كه از ماست
نيما: افسانه
اين زبان دل افسردگان است
نه زبان پى نام خيزان
گوى در دل نگيرد كسش هيچ
ما كه در اين جهانيم سوزان
حرف خود را بگيريم دنبال
نيما:افسانه
نيما براى نوخيزان منادى خيزش و جهش و دگر گونى است تا جان گيرند و نشانى به مانايى از خود بر جاى نهند
خيز اينك در اين ره كه ما را
خبر از رفتگان نيست در دست
شادى آورده بأهم توانيم
نقش ديگر بر اين داستان بست
زشت و زيبا نشانى كه از ماست
نيما: افسانه
او از نو خيزان و از پى نام خيزان نوميد نيست و به تن زنده ى آنان همچنان دل بسته است
اى گل نو شكفته اگر چند
زود گشتى زبون و فسرده
از وفور جوانى چنيني
هرچه كان زنده تر زود مرده
با چنين زنده من كار دارم
نيما : افسانه
img:moj
اى گل نو شكفته اگر چند
زود گشتى زبون و فسرده
از وفور جوانى چنيني
هرچه كان زنده تر زود مرده
با چنين زنده من كار دارم
نيما : افسانه
img:moj
No comments:
Post a Comment