Friday, January 23, 2015

NIMALOGY:AFSANEH


نيما را شاعر افسانه خوانده اند و نيما از نو جوانى افسانه را شناخت و در دل او راه يافت و او را در دل و جان خود نشاند و تا آخر عمر با خود برد . افسانه را دختر كولى يا روستايى يا ارمنى توصيف كرده اند كه مثل سايه يى در ابهام مى إيد و مى رود و گاه پرى دريايي است كه از دل آب ها مى آيد و شاعر را با خود مى برد و حتا آنگاه كه نيما او را با واژه يى إوا معنايى مى خواند و رى را صدايش مى زند بر اين ابهام و راز آميزى صورى و درونى او مي افزايد و معماى او را به پرواز مى آورد
عشق هر لحظه پرواز جويد
عقل هر روز بيند معما
اين معما نه تنها در شعر نيما بل در شعر امروز ادامه و گسترش مى گيرد با نام هاى ديگر كه پريان و فرشته گان و ميوزهاى ديگران مى گردند از قبيل آيداى شاملو، گالياى سايه ، ليلى نصرت رحمانى، پرى دريايى فروغ ,رباب حقوقی ، سیماجان محمد عاصمی و عاشقان و معشوقان بى نام و نشان شاعران ديگر كه افسانه ى نيما و ادامه ى اويند كه نقش و نغمه ى جاودانه ى خود را بر زمانه و دوران نهاده اند زيرا كه شعر عشق است و شاعر عشق است و نيما هميشه شاعر عاشق است به افسانه و طبيعت و انسان
اى دل عاشقان اى فسانه
اى زده نقش ها بر زمانه
أى كه از چنگ خود باز كردى
نغمه هاى همه جاودانه
بوسه بوسه لب عاشقان را 

---

No comments:

Post a Comment