مجله موج , دفتر ویژه نیما, جلد هفتم , ٢٠١٥
وقت است
نیما
:
وقت است نعره یی به لب آخر زمان کشد
نیلی در این صحیفه بر این دودمان کشد
سیلی که ریخت خانه ی مردم ز هم چنین
اکنون سوی فراز گهی سر چنان کشد
بر کنده دارد این بنیان سست را
بر دارد از زمین هر نا درست را
وقت است ز آب دیده که دریا کند جهان
هولی در این میانه مهیا کند جهان
بس دست های خسته در آغوش هم شوند
شور و نشاط دیگر بر پا کند جهان
---
شعر امروز
ف.س.
:
شعر وقت است از نیما , ص ٢٩٥ کلیات طاهباز , با آن که از وقت می گوید اما زمان و تاریخ مصرف ندارد و شعر امروز است . رمز و نماد گرایی و اشارات شاعر البته به همه ی زمان هاست که فریاد او بر می خیزد و جهان را دریا می کند. دریای هول . طبیعتی که انسان است و انسان که طبیعت است ودر آن هول همچون شعر های دیگر نیما از کلید واژه های اوست . ارجاع شاعر به ظاهر پیش آگهی شهریور ١٣٢٠ است و او از رفتن دیکتاتور شادی دارد و روز های خوشی را پیش بینی می کند و همان جهان که دریای هول بود اکنون سر شا ر شادی می شود
شور و نشاط دیگر بر پا کند جهان
طاهباز این شعر را بد می خواند و ویرگول سطر اول پس از کلمه ی لب زاید می نماید . آتشی ویرگول را پس از کلمه ی آخر می گذارد که آن هم زاید است . پسوند جمع : های پس از کلمه ی بنیان در سطر پنجم و همچنین ممیز پس از کلمه ی زمین در سطر ششم در خوانش منوچهر آتشی هر دو زاید و تحمیلی است. سه نقطه ی پس از کلمه ی جهان در خط پایانی شعر و پس از عنوان شعر معلوم نیست که از نیما باشد و احتمال دارد در ویرایش های شعر توست ویرایشگران نامبرده به آن اضافه شده باشد .
وقت است بی اشا ره ی صریح و مستقیم یکی از شعر های سیاسی نیماست شعری که نیز پیامبرانه و پیشگویانه است
No comments:
Post a Comment