چه بارها كه مادر از راه سليمان آباد
به ليمرا و دو هزار مى گفت
و من زيبايى ى ذهن و زبان او را
به تمامى نچشيدم
تا خود همه ى اين راه ها را
تنها رفتم
و من همه ى راه هاى جهان را
با ياد زيباى او رفتم
به ليمرا و دو هزار مى گفت
و من زيبايى ى ذهن و زبان او را
به تمامى نچشيدم
تا خود همه ى اين راه ها را
تنها رفتم
و من همه ى راه هاى جهان را
با ياد زيباى او رفتم
No comments:
Post a Comment