Tuesday, March 4, 2014

PIR NORUZI-3

فرامرز سلیمانی 
پیر نوروزی-٣
در خم کوچه یی 
پیری به راه می رود 
پیری بنفشه رنگ 
که سودای بنفشه دارد
در عاشقی 
و بر سرش طبقی گل می برد 
حافظ به پیر رسیده بود و 
پیر به حافظ 
که در خم کوچه راه می رفت 
و یاران او هم می رفتند 
تا خم کوچه یی و کوچه های دیگری 
و عشق ناب این بود 
در دستان عاشقان 
که نوروز تنها یک نشانه بود
.

1 comment:

  1. Jalil Gheisari
    درود استاد بله حافظ وراری ورا بود هم با من ِپیش ازمن بود هم با پیری همرا که همان پیرمغان است
    5 hours ago · Edited · Unlike · 1

    Faramarz Soleimani
    و پير معماي حافظ واري ست در زمان كه به بي زماني مي آيد و گاه خضر است و زروان و پير مغان و كوچه ها هزارتوي اوست كه هزارتوي ما همه است و نوروز تنها نشانه يي ست با گل ها و دانه ها و ميوه ها و سبزه و سفره و ماهي همه ي هستي ... و اين ها راز مانايي ست و. اين ها راز پير. نوروزي ست
    5 hours ago · Like · 1

    Jalil Gheisari
    و بُعد منفی آن همان پیر مرد خنزر پنزری ست که در طول تاریخ گرفتارش هستیم .بالباسیچروکیده و دندانی افتاده که دائم بر ما می خندد

    ReplyDelete