...کنار کهکشان
برای محمد مختاری
١
کنار کهکشان گرفته ام
می روم به راه آفتاب
کناره نمی گیرم
از کنار آفتابی ت
و کهکشان
کنار ما ترانه می خواند
بر آب
٢
وقتی نور نمور
کنارمان نشست
آفتاب
از میانه گذشت
و راه
دل به ما سپرد
تا کنار آفتابی کهکشان
٣
سرشار آواز کهکشانی آفتاب
ستاره می چرخد
به پایکوبی
٤
کنار کهکشانی تو
تمام آفتاب
از ستاره می گوید
با ترانه ی
آبی
٥
به زاد روز تو
تابستانی تازه دارم
کنار کهکشان و
آفتاب
٦
و منظری که تشنه می ماند تا تماشای غبار و راه
از دیده یی بی دیده پنهان باد
پنهانی باد و کنار کهکشان
٧
مریم کنار کهکشان می آ ید که شاخه های گل یخ با یاس زرد گوشه می گیرد
٨
گلدان گل صندلی می گذارد می نشیند کنار کهکشان
٩
و پاره پاره می شود گلوی زمزمه یی که در خیابان فانوس می گیرد برای رهگذران بیدار
١٠
و کهکشان آفتاب بر شانه هاش می رود خلاصه و ناب و آفتاب و کهکشان بر گوشه ی لبان عاشقش می ما سد
کنار کهکشان تو و کنار کهکشانی آفتاب و انسان در مردمک چشمانت تمام جهان می شود
از کتاب آواز های ایرانی ، ویرایش دوم
چ اول ،به نگار ١٣٦٨/١٩٨٩
١
کنار کهکشان گرفته ام
می روم به راه آفتاب
کناره نمی گیرم
از کنار آفتابی ت
و کهکشان
کنار ما ترانه می خواند
بر آب
٢
وقتی نور نمور
کنارمان نشست
آفتاب
از میانه گذشت
و راه
دل به ما سپرد
تا کنار آفتابی کهکشان
٣
سرشار آواز کهکشانی آفتاب
ستاره می چرخد
به پایکوبی
٤
کنار کهکشانی تو
تمام آفتاب
از ستاره می گوید
با ترانه ی
آبی
٥
به زاد روز تو
تابستانی تازه دارم
کنار کهکشان و
آفتاب
٦
و منظری که تشنه می ماند تا تماشای غبار و راه
از دیده یی بی دیده پنهان باد
پنهانی باد و کنار کهکشان
٧
مریم کنار کهکشان می آ ید که شاخه های گل یخ با یاس زرد گوشه می گیرد
٨
گلدان گل صندلی می گذارد می نشیند کنار کهکشان
٩
و پاره پاره می شود گلوی زمزمه یی که در خیابان فانوس می گیرد برای رهگذران بیدار
١٠
و کهکشان آفتاب بر شانه هاش می رود خلاصه و ناب و آفتاب و کهکشان بر گوشه ی لبان عاشقش می ما سد
کنار کهکشان تو و کنار کهکشانی آفتاب و انسان در مردمک چشمانت تمام جهان می شود
از کتاب آواز های ایرانی ، ویرایش دوم
چ اول ،به نگار ١٣٦٨/١٩٨٩
No comments:
Post a Comment