از ابر ها بر آمد
تا ابروی آسمان را درید
و بر زمین لات و لوت و تشنه نشست
سیمرغ حرف حق می زد
حق حق
زبانش را بریدند
زیرا که سیمرغ
حرف حق می زد
حق حق
و آوای حق را
در گلو ی خونین او بریدند
و دندان هایش را
زیر شکنجه شکستند
و هق هق او
آبروی آسمان را درد
و حق حق او
در زمانه ی تاریک و کور و کر
و لات و لوت و تشنه ی تشنه گی
های های
12.12.12
No comments:
Post a Comment