سرودی باید سر داد
حالا که چراغ ها را پشت پنجره
روشن گذا شته ام
به میلاد دریا
تا یخ های رابطه
در شب سرد زمستانی
آب شود
سرودی ساده و ساحلی
که در لوح خاطر
موجی آفتابی بر پا می سازد
در دل خاک
سرودی سا ده باید سر داد
در دل های آسوده
پیش از آشوب زمستانی
که خاک
منتظر توفان می ماند
در پی پایکوبی
سرودی ساده و عمیق باید سر ود
دست در دست و
شانه به شانه
و هم آواز
مثل موجی آفتابی
تا موجی
منتظر آفتابی بامدادی
در هاله ی هلال
پس گفت و گوی شب است
که حتا در سا ده گی ی سرود
شب را به آشوب می کشد
و زمستان
چهار فصل تقویمی دی ماهی ست
در دیدار توفانی ی عاشقان
که هر شب
در شب سرد زمستانی
میلاد عشق را
جشن می گیرند
چراغ های پشت پنجره راامشب باز
روشن گذشته ام
تا به هر بهانه بیایی
با رنگین کمان سرو و
کاج چشمک زن
و نیک می دانی که
سرودی به سا ده گی ی تمام
ساده
باید سرود
در شب سرد زمستانی
No comments:
Post a Comment