شاعران محبوب شما کیستند؟
دکتر فرامرز سلیمانی:شاعر محبوب من مدا م جهان را دگرگون می سازد
.
شعر شهادت است و گواهی و آگاهی
.
شاعر محبوب من ،خانم ها اقا یان ،شاعری معاصر است که به شعر و شاعر معاصر عشق می ورزد
.
آیا شعر فراتر از رو یاست یا که رویا فرا شعر است و شعر بی رویا و رویای بی شعر انسان-آیا شعری تهی از شعر
نیست؟
شعری که زندگی ست در زندگی یی که شعر و رویا ست می آید و شعر رویاهای ماست در متن و بی متنزندگی و فرای متن و ما ...
شاعر محبوب من اوست که همیشه در شعر من می زیاد و شعر زندگی و رویا را می خواند .
شاعر محبوب من شاعر مدرن و پسا مدرن فرا نوی فرا زبان فرا زمان است که نگران آثار خود و معاصران و همروزگاران و جهان پیرامون و بیرون است و کیهان و انسان و فضا که در آمیزه ی طبیعت و انسان مدام در کمه و کلبه و کنگره و نعره ی کک کی می زید
شاعر محبوب من با زبان عشق می ورزد و با آن می ستیزد و در چالش با قدرتمداران ادبی و توتالیترین های اجتماعی می زیاد ، در ذهن و زبان و شعر و هنر و در حضوری که این سان شکل می گیرد و از جنگ و بیزاری و نفرت و کشتار می گریزد و هستی و انسان و آرمان هایش را دوست دارد ، و آسمان و ابر و دریا و ساحل و جنگل و شب و صبح و موج را.
شاعر محبوب من موجودی فرا واقع است که در واقعیت می زید و خیال و رویا می کند و جهان را به خیال و رویا در می نوردد و باز می آفریند و می ورزد و عاشق است و مهربان با همه اهل دنیا ...خاکی و مریخی و ماه گرفته و
ماه زده و مبهو ت و گیج و مات و حساس و دردناک و عا قل و اهل و آفتابی و شیشه و شفاف و شکسته و سرکش و
پا بر جا و مقاوم و مشت و سندان و تیغ و قصیل و فروتن و برج و بالای جهان و جمع جمیع تمام تناقض های موجود که خاطره های خود و انسان را به یاد می آورد و ناستالژ یای آینده را دارد و در یاد می آید و آن را از بر دارد ...
...و من پس از پراکنده خوانی ها و نوشته های نخستین بود کههمانند بسیاری دیگر از شاعران امروز با کتاب رهای فریدون توللی آشنا شدم و خوانش و نویسش جدی شعر را در سال های ٣٠ از او آغاز کردم .بعد احمد شاملو و کتاب هوای تازه آمد که یار و همدم همیشه گی مان بود و نیمای یوش را که هم او و محمد ضیا هشترودی و جنتی عطایی به ما معرفی کردند و فروغ هم که همیشه همتای آنان بود و شاعری اصیل ،و رفته رفته ما به همت دوست نیمکت های دانشکده مان سیروس طاهباز و نیز شراگیم ، همه ی شعر های نیما را خواندیم .
...
و باز هم بیش و پیش تر از این ها همه و شعر شاملو و اخوان و بعد ها منوچهرآتشی ،منوچهر نیستانی و
سهراب سپهری و یدلله رویایی و دیگران تنها این نیما بود که خود شعر بود و صدایش واقعی بود و آدمی ،و شاعر زیست و حکایت دوران را می گفت و آواز های آدمیان را از بر دا شت و به ما سپرد و شعری را آغاز نهاد که مبادله ی انسان و جهان بود و مبادله ی رویا میان ذهن و زبان آدمیان جهان ...
ری را صدا می اید امشب
از پشت کاچ که بنداب
برق سیاهتابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند
گویا کسی ست که می خواند
شاعر محبوب من شاعران قرن ایران هستند که از آن ها بسیار گفته ام و نوشته ام و در
آشنا: آرشیو شعر نو ایران
A*SH*N*A:Arshiv Sher No Iran
به آنان پرداخته ام
see more:www.mojbook.blogspot.com
شعری که زندگی ست در زندگی یی که شعر و رویا ست می آید و شعر رویاهای ماست در متن و بی متنزندگی و فرای متن و ما ...
شاعر محبوب من اوست که همیشه در شعر من می زیاد و شعر زندگی و رویا را می خواند .
شاعر محبوب من شاعر مدرن و پسا مدرن فرا نوی فرا زبان فرا زمان است که نگران آثار خود و معاصران و همروزگاران و جهان پیرامون و بیرون است و کیهان و انسان و فضا که در آمیزه ی طبیعت و انسان مدام در کمه و کلبه و کنگره و نعره ی کک کی می زید
شاعر محبوب من با زبان عشق می ورزد و با آن می ستیزد و در چالش با قدرتمداران ادبی و توتالیترین های اجتماعی می زیاد ، در ذهن و زبان و شعر و هنر و در حضوری که این سان شکل می گیرد و از جنگ و بیزاری و نفرت و کشتار می گریزد و هستی و انسان و آرمان هایش را دوست دارد ، و آسمان و ابر و دریا و ساحل و جنگل و شب و صبح و موج را.
شاعر محبوب من موجودی فرا واقع است که در واقعیت می زید و خیال و رویا می کند و جهان را به خیال و رویا در می نوردد و باز می آفریند و می ورزد و عاشق است و مهربان با همه اهل دنیا ...خاکی و مریخی و ماه گرفته و
ماه زده و مبهو ت و گیج و مات و حساس و دردناک و عا قل و اهل و آفتابی و شیشه و شفاف و شکسته و سرکش و
پا بر جا و مقاوم و مشت و سندان و تیغ و قصیل و فروتن و برج و بالای جهان و جمع جمیع تمام تناقض های موجود که خاطره های خود و انسان را به یاد می آورد و ناستالژ یای آینده را دارد و در یاد می آید و آن را از بر دارد ...
...و من پس از پراکنده خوانی ها و نوشته های نخستین بود کههمانند بسیاری دیگر از شاعران امروز با کتاب رهای فریدون توللی آشنا شدم و خوانش و نویسش جدی شعر را در سال های ٣٠ از او آغاز کردم .بعد احمد شاملو و کتاب هوای تازه آمد که یار و همدم همیشه گی مان بود و نیمای یوش را که هم او و محمد ضیا هشترودی و جنتی عطایی به ما معرفی کردند و فروغ هم که همیشه همتای آنان بود و شاعری اصیل ،و رفته رفته ما به همت دوست نیمکت های دانشکده مان سیروس طاهباز و نیز شراگیم ، همه ی شعر های نیما را خواندیم .
...
و باز هم بیش و پیش تر از این ها همه و شعر شاملو و اخوان و بعد ها منوچهرآتشی ،منوچهر نیستانی و
سهراب سپهری و یدلله رویایی و دیگران تنها این نیما بود که خود شعر بود و صدایش واقعی بود و آدمی ،و شاعر زیست و حکایت دوران را می گفت و آواز های آدمیان را از بر دا شت و به ما سپرد و شعری را آغاز نهاد که مبادله ی انسان و جهان بود و مبادله ی رویا میان ذهن و زبان آدمیان جهان ...
ری را صدا می اید امشب
از پشت کاچ که بنداب
برق سیاهتابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند
گویا کسی ست که می خواند
شاعر محبوب من شاعران قرن ایران هستند که از آن ها بسیار گفته ام و نوشته ام و در
آشنا: آرشیو شعر نو ایران
A*SH*N*A:Arshiv Sher No Iran
به آنان پرداخته ام
see more:www.mojbook.blogspot.com
...
No comments:
Post a Comment