Friday, June 15, 2012

لحظه ها می گذرد

لحظه ها می گذرد 
اما لحظه ها نمی گذرد 
اگر آبستن لحظه های یاد باشد 
زمان 
بی لحظه  
نمی گذرد  
زمان بی لحظه 
نمی گذرد 
همیشه وقت آمدن در وقت های گذشتن 
نقش می شود 
همیشه وقت ها 
در گذشتن از آمدن می آید 
یک شاخه در باغ 
بستر پیچک می شود 
یک جانب شا خه ها 
زمان بی پیچک را سبز می  زند 
فردا که می روم 
می خواهم نقطه پایان بگذارم 
بر پایان راه 
که پایان راه 
نقطه ی پایان را 
در لحظه ها می گذارد 
و می گذرد 
بال 
لحظه یی ست در راه 
و راه 
در گذار لحظه ها 
نقطه می شود 
تا نقطه می گذارد 
بر پایان راه 
که دیگر پایان راهی نیست 
تنها در گذشتن هاست 
که لحظه ها می گذرد 
اما لحظه ها نمی گذرد 
اگر آبستن لحظه ها باشد و یاد 

1 comment:



  1. Jalil Gheisari درود استاد جان یکی از شاخصه های دیگر شعری شما بی زمانی و بی مکانی آن است و می شود آن را به هر زبان و زمانی تعمیم داد و گاهی در قرینه سازی و دگرگونی نحوی کلمات ویا جملات بسامد بسیارمی شود گمان می رود این شیوه را یداله رویایی از شما گرفته باشد با این تفاوت که ایشان باکلمات اینگونه به شعر می روند و شما با جملات و...اما در چند و چون این نوع ساخت نحوی و بی زمانی و مکانی شعر حرف بسیار می توان زد که در این مقوله نمی گنجد. بر قرار بمانید

    ReplyDelete