۱
آن که
در روایت دریا تردید دارد
در راه مانده یی ست
که عصب هاش
از آواز موج
خیس نشده است
دریا چیزی مجرد نیست
در اندیشه ی من
یا که من
تنها
در اندیشه ی مجرد دریا
۲
تردید در روایت دریا را کسی دارد
که اهل اقلیم موج نیست
دریا را
دریا می زاید
٣
در دریا زاده شدم
با دریا
به رویایم
و خوانش مدا م من
در جغرافیای آبی
دریایی ست
تا دریا مرا می خواند
در دریا
زاده می شوم
۴
باران از آواز خارا می گذرد
باران مجرد دریا
دریایی
۴
باران از آواز خارا می گذرد
باران مجرد دریا
دریایی
No comments:
Post a Comment