Friday, May 31, 2013

AVAZHAYE SARI:ON GREEN CAMVASبربوم سبز

MAZANDARAN,FROM KAMALOLMOLK,1304-1306
١
پاهای زن شالیکار 
می سوزد در گل آب 
در قهوه خاند 
مردان دور آتش نشسته اند 
٢
به سوز باد 
کبود می شود گونه هاش 
کبود می شود گونه ها شان 
به آتش سرخوشی 
٣
در کومه های شب 
به رویا ش می برد باد 
پیش نگاهش قد می کشد 
سایه ی شالیزار 
٤
دستان کودکان گرسنه اش 
پیاله یی برنج می خواهد 
از قهوه خانه 
آواز قهقاه می اید 
٥
در سایه های راش دمی می نشیند 
به خانه می آید با پا های زخمی ش 
از سایه های راه 
به عطر دود و پلا 
مردان به خانه می آیند
٦
مردان به خانه می آیند 
از قهوه خانه 
پاهای زن شالیکار  هنوز 
می سوزد در گل آب 
٧
به آتش شالیزار 
گر می گیرد دل زن 
گر می گیرد اجاق قهوه خانه 
به آتش سر خوشی 
٨
در آتش دان 
پاهای زن شالیکار می رقصد 
دور آتش مردان لمیده اند 
٩
خمار و خراب 
در بهار و خزان 
قهوه خانه 
مردان را به خود 
می خواند 
١٠
خسته از آفتاب 
خسته از باران 
زن شا لیکار 
به تنهایی ش می خزد 
١١
بر سفره ی زمین 
سفره ی تیسا پلا 
گسترده زخم دست ها و پا های شالیکار 
١٢
پا های زن شا لیکار می سوزد در گل آب 
در قهوه خانه 
مردان دور آتش نشسته اند  


No comments:

Post a Comment