faramarz soleimani
drawing by zohreh khaleghi
تازه تازیانه می زند عشق بر تنم
تازه تازیانه می تند
بر سا یقه ی پو ست
بی حضور تنت
تنم تازه می شود
از تازیانه ی عشق
می تا زم
در دشت خون و زخم
سوار می تازم
که تازه گی
بر پوست تشنه ام بنشیند
و در شبنم عرق می خوانم
در تا خت و تاز غروب
آی عشق
آی عشق
تازه تازیانه می شوم
تازه می شوم
بر تنم
No comments:
Post a Comment