Tuesday, April 30, 2013

SIMIN BEHBEHANI FOR AHMAD MIR ALAI

سیمین بهبهانی:
از هزار توی خاطره 
با یاد و خوانده هایم از احمد میر علایی 
.
قدم قدم قدم قدم ز پی قطار جای پا 
روند بانگ زیر و بم به گام گام ضربه ها 
سپرده راه روز و شب نمانده خسته از طلب 
اگر چه با چنین تعب نه ابتدا  نه انتها 
کدام واژه نامتان به پرسشم کدامتان 
جواب ناب می دهد که :می رود کجا کجا 
به انحنای گرده ها جولی از سپرده ها -
به حیرتم که برده ها نمی سرد ز انحنا
چه تازیانه راند تان که سر کشی نماندتان ؟
روانه از ازل چنین به جبر تا ابد شما 
به کوهه کوهه مو جتان به هر فرود و اوجتان 
یکی ست صورت این  هزار گونه محتوا :
شدن شدن شدن شدن به گونه ها در آمدن 
ولی چنان که چشم کس نه می برد به ماجرا 
زهی دهان گشودگان ! بسی ز ما ربودگان 
به سان صید لاغری که در کشیده اژدها 
قدم قدم قدم قدم به سوی منزل عدم 
روانه اید و دم به دم شکا رتان یکی ز ما 

No comments:

Post a Comment