FINALE
پشت خشکزار
در خیابان خلوت پشتی
تا هشتی ی سبز هی هایی ها
که یک وقت در هاش به ایوان و دیواری نما ند
و من تازه داشتم جامه می گرداندم
تا به جشن سالی دیگر پایکوبی کنم
در یائسه گی ی وقت
و برف
و صلح بیرنگ خانه و اثاث اسقاط امانتی
شب که به تختگاه پریشان افتاد
راه پس از پرداختن باج
راه رفتن بود
یا بازگشت؟
و خیابان خلوت پشتی
که از هشتی و ایوان تو می گذشت
روزی به دیوار کویر رسید
در یائسه گی و
وقت
پس باج را که پرداخت ؟
و خیابان خلوت پشتی
که از هشتی و ایوان تو می گذشت
روزی به دیوار کویر رسید
در یائسه گی و
وقت
پس باج را که پرداخت ؟
No comments:
Post a Comment