١
وقت را بر برجی بلند نشاندم
تاوقت به بازی بازگشت
وقت باز گشت
زیرا
برج ساعت نمی میرد
کسی که وقت را ویران کرد
این را هرگز نمی دانست
٢
پا ساعت
pa sa'at,clock tower,Sari,Mazandaran,IRAN
سر بند سر زمین سبز A HEAD TIE OF GREEN LAND
در شمال IN THE NORTH
یا تمامی سر زمین محبوبم OR ALL OVER MY BELOVED HOMELAND.
تو برج یا میدان می خوانیش YOU CALL HER SQUARE OR TOWER
اما او همیشه پا ساعت بوده است BUT SHE'S BEEN PA SA'AT FOREVER.
وقتی شهرداری او را به سکوت وا داشت ONCE AUTHORITY ORDERED HER SILENCE
و مزدوران
او را به زمین آوردند AND THERE WERE THUGS
TO TAKE HER DOWN.
پایین آمد اما بیرون نشد SHE WAS DOWN
BUT NOT OUT
و مردم به خیابان ها ریختند AND PEOPLE POURED OUT INTO STREETS
با او WITH HER
و حالا دو باره AND HERE SHE GOES AGAIN
جوان و توانمند YOUNGER AND STRONGER
برج ساعت سر زمین سبز A CLOCK TOWER IN GREEN LAND
که بر کسی تکیه ندارد WHO IS NOT LEANING ON ANY ONE
و بالا و تنها AND TALL ALL ALONE
ایستاده ست دلاور STANDING GALLANT.
اینجا میدان ساعت ساری است IT IS SA'AT SQUARE
OF SARI
سربند سرزمین سبز A BANDANA OF GREEN شمال در IN THE NORTH
یا در تمام سر زمین محبوبم OR ALL OVER MY BELOVED COUNTRY
ساعت SA'AT
پا ساعت PA SA'AT.
-فرامرز سلیمانی FARAMARZ SOLEIMANI
٣
ویرانی دیری نمی پاید
به پایمردی ی عشق
برجی بیش نمی ماند
از برجی که می ماند
حتا اگر به ویرانی کشد
برج دریایی ست این ساعت
پا ساعت
و حرکت شهر و دیار
که از آن آغاز می شود
در وقت عاشقی
ساعت
پا ساعت